سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الان دیگه امیرعلی جا ن همه چی رو درک میکنه.ناراحتی،خوشحالی،عصبانیت ، و...دیشب می خواستیم بریم منزل مادر بزرگش که مهمون اومده بود.آماده شدن من یه کم طول کشید.پدر امیرعلی منو با صدای بلند صدا زد که چقدر طول کشید اماده شدن شما. امیرعلی رفت پیش پدر و گفت شما عصبانی شدی؟ پدر گفت نه عزیزم داشتم با مادر صحبت می کردم.امیرعلی گفت پس دیگه صحبت نکن! یعنی می خواست بگه من فرق صحبت کردن با عصبانی شدن رو می فهمم با عبارات با من بازی نکنید! هیسسسسبخاطر همین هم ما بزرگتر ها باید مراقب نحوه و لحن گفتارمون با همدیگه باشیم چون بچه ها خیلی حساس هستن.الان که دارم این مطلب رو مینویسم پدر و پسر باهم رفتن بیرون. 




تاریخ : جمعه 93/3/9 | 11:45 عصر | نویسنده : مامان مریم | نظر